تصویر امیرکبیر
عکس: امیرکبیر واقعی
تصوير فوق توسط ارنست هولستر گرفته شده و منتسب به اميركبير می باشد
تصویر امیرکبیر
عکس: امیرکبیر واقعی
تصوير فوق توسط ارنست هولستر گرفته شده و منتسب به اميركبير می باشد
ماه ایرانی | ماه لکی (مانگ له کی) | الفبای لاتین | |
---|---|---|---|
فروردینگان | په نجه | pence | |
اردوبهشت | مێرێان | mêrêan | |
خرداد | گاکوور | gakûr | |
تیر | ئاگرانی | agranî | |
مرداد | مردار | mirdar | |
شهریور | ماڵه ژێر | male jêr | |
مهر | ماڵه ژێر دوماێنه | male jêr domaêne | |
آبان | تویل ته کن | toîl tekin | |
آذر | مانگه سێه | mange sêe | |
دی | نورووژ | niwrûj | |
بهمن | خاکه لێه | xake lêe | |
اسفندگان | مانگ ئێد | mang êd |
واژه ی آبستن در زبان پهلوی «آپوس» âpus گفته می شود.
در زبان لکی و گویش لری به گونه ی «اُوِس» owes تلفّظ می گردد.امّا این واژه د لرستان برای چهارپایان به کار می رود. در زبان لکی واژه ی آبستن به گونه ی «لَم پِر» lam-per به کار می رود. واژه ی «لَم» lam به معنی «شکم» و واژه «پِر» per به معنی «پُر» می باشد.
در زبان آریایی (هندواروپایی) «پِر» per و در زبان لاتین pario به معنی «زائیدن» است.
در زبان سُغدی «پریک» pryk ، اوستایی «پَیریکا» pairikâ ، زبان پهلوی و ارمنی : «پریک» parik ، در زبان فارسی میانه ترفانی : «پَریگ» parig ، در زبان پشتو : «پَیری» pêrai ، همه به معنی « زاینده و بارور » می باشند. در زبان عبری « پریاه » periâh به معنی بارور شدن و «فرات» forât (رود فرات) به معنی بارآور و حاصلخیزکننده است .
امّا در مورد واژه آوِس ، در گویش تربت حیدریه واژه آبستن را به گونه ی «اَووس» avus و در سیستان «آبس» âbes برای چهارپایان کاربرد دارد.
تلفّظ این واژه در گویش راور به گونه ی «اُوِس» oves و در کرمان به گونه ی «اُوِست» ovest ، در خوانسار : «آوِس» âves ، در نیشابور : «اَووست» avust و در گویش کردی مهابادی به گونه ی «آوس» âvês می باشد .
رنگها در لکی
فارسی | لکی | الفبای لاتین | |
---|---|---|---|
سفید | اسپی، چه رمێ | espy, charmê | |
سیاه | ڒه ش، سێ | resh, sê | |
آبی | کاو | kaû | |
قرمز، سرخ | سور | sor | |
سبز | سه وز | siwz | |
قهوهای | بوور، هویل | bûr, hoîl | |
خاکستری | خاکی | xakî | |
زرد | زه رد | zerd |
تصویر ماهواره ای از روستای سیکه وند چواری (سیکوند)
نویسه فارسی | نویسه لاتین | نویسه لکی | نمونه لکی | نمونه نویسه لاتین | معنی فارسی | معنی انگلیسی |
---|---|---|---|---|---|---|
فتحه ---َ | a | +ۀ یا أ | سۀر یا سأر | sar | سر | head |
کسره ---ِ | e | ---ِ یا إ | خِڕ یا خإڕ | kheř یاxeř | گِرد | Round |
ضمه ---ُ | o | ۉ(واو مجهول) | کۉڵ | koĺ | کوتاه | Short |
نویسه فارسی | نویسه لاتین | نویسه لکی | نمونه لکی | نمونه نویسه لاتین | معنی فارسی | معنی انگلیسی |
---|---|---|---|---|---|---|
آ | â | ئا | ئاگر | âger | آتش | fire |
--- | ô | ۉ | سۉ | sô | صبح | morning |
--- | ö | ؤ | إؤر یا ئؤر | eör | ابر | cloud |
او | û | ۈ یا وو | ئاوو یا ئاۈ | âû | آب | water |
--- | é | ئ(ئ متحرک) | شئت | shét یا šét | گیج | Imbecile & Stunner |
--- | î | ێ(ئ ساکن) | ڕێ- سێ | sî-řî | راه-سیاه | way-black |
--- | ü | ؤی | سؤیر-دؤیر | sür | جشن-دور | Celebration-away |
نویسه فارسی | نویسه لاتین | نویسه لکی | نمونه لکی | نمونه نویسه لاتین | معنی فارسی | معنی انگلیسی |
---|---|---|---|---|---|---|
ب | b | ب | برا | berâ | برادر | brother |
پ | p | پ | پیا | piâ | مرد | man |
ت | t | ت | تیتاڵ | teetâĺ | شوخ طبع | Witty |
ج | j | ج | جاجک | jâjek | آدامس | Gum |
چ | ch | چ | چۀم-چنجک | chenjek-cham | چشم-تخم آفتابگردان | eye-Seed |
خ | kh یا x | خ | خؤدا | xöda یا khöda | خدا | god-allah |
د | d | د | دسگیران-دت | dasgiran-det | نامزد-دختر | Engagement-Girl |
ر | r | ر | رووژ یا رۈژ | rûzh یا rûž | روز | day |
--- | ř | ڕ | ڕ یؤار-ڕشانن | řeeûâr-řeshânen یاřešânen | رهگذر-ریختن | Shed-viator |
ز | z | ز | زؤخ | zökh یا zöx | سوز سرما | Cold Burner |
ژ | zh یا ž | ژ | ژار-ژیائن | žâr-žiâîn | زیستن-فقیر | Poor-living |
س | s | س | سیفا-سۉرئژۀ | sifâ-sôřéža | تأمل،اندیشه-سرخک | thought-Measles |
ش | sh یا š | ش | شاتۀ(شاتۀ ئۀلؤی) | shâta | لواش(مثل:نان لواش یاترشی آلو) | Pita or pita bread |
ف | f | ف | فیت | fit | مناسب،به اندازه | fit |
--- | v | ڨ | هڨدۀ-هۀزڨ | hevda-hazv | هفده - حذف | Seventeen-Remove |
ق | gh یا q | ق | قؤرووژنۀ-قؤرینجک | qörûzhna-qörinjek | رگ زیرگلویا لوله نای-نیشگون | Tracheal tube-Tweak |
ک | k | ک | کووڵارزم-کۉڵ | kûĺârzem-koĺ | عقرب-کوتاه | Scorpio-short |
گ | g | گ | گاڵۀ-گاکوور | gâĺa-gâkûr | فریاد-ماه خرداد در لکی | cry-June in lakki Month |
ل | l | ل(مشدد تلفظ میشود) | لؤیلۀ-لاڵش | lüla-lâĺesh | زوزه گرگ سانان-التماس | Howling-Begging |
--- | ĺ | ڵ | کڵۀگا | keĺagâ | گاو نر | bull |
م | m | م | مݩا یا مݩگا | meŋâ | گاو | cow |
ن | n | ن | نیمرؤدؤما
(ایووارۀ=عصر) |
nimerödömâ | بعداز ظهر-نیمروز | Afternoon |
--- | ŋ | ݩ یا نگ(ن تودماقی) | ماݩ یا ماݩگ | mâŋ | ماه | Month |
و | w | و | وۀرک-وۀرزا | wark-warzâ | بره(از پهلوی)-گوساله نوزاد | lamb-newborn calves |
ه | h | ه | هۀنۀک | hanak | شوخی | Joke |
ی | i | ی | ژیل-چینی | zhil-chini | پژمرده-چینی | china-wither |
ازدواج های زرتشتی در قدیم.(رد اتهام ازدواج با محارم)
1.پادشاهی زن
زمانی که دختری به سن 15 سالگی می رسید و به صلاح و دید خانواده خود به ازدواج مردی در می آمد در دفتر ثبت به نام پادشاه زن ثبت میشده و در این ازدواج زن از حقوق کامل برخوردار بوده و تا آخر زندگی و حتی بعد از مرگ روان وی با شوهر اول خود پیمان بسته میشده.
2.چَاکر زن:
اگر زن بیوه که شوهر خود را از دست داده می تواند بار دیگر ازدواج کند که در دفتر ثبت به نام چَاکر زن ثبت میشده این زن در ازدواج خود تمام مزایای کامل ازدواج پادشاهی زن را دارد اما در خانه شوهر جدید خود نقش کدبانو دارد.و بعد از مرگ این بانو خانواده شوهر اول باید هزینه کفن دفن را پرداخت کند به دلیل آن که روان وی با شوهر اول پیوند بسته و فقط جسم وی با شوهر دوم پیمان بسته است.
3.سَتر زن:
در ایران باستان اگر پسری بالغ بدون آن که ازدواج کند و بچه دار شود از دنیا برود برای آن که نام وی حفظ شود زنی به نام وی با خرج خود به عقد جوانی در می آوردند تا هم به خانواده های فقیر کمکی باشد برای ازدواج و هم نام آن فرد پاس داشته شود و اولین فرزند پسری که از این خانواده به دنیا می آید به خانواده در گذشته داده می شود تا نام آن درگذشته را حفظ کند.
4.ایوک زن:
اگر در یک ازدواج حاصل آن ازدواج تعداد زیادی دختر شود و فرزند پسری حاصل نشود کوچکترین دختر زمانی که ازدواج میکند اولین فرزند پسر را که به دنیا می آید به جای شهرت به نام پدر خود به نام فرزند خواندگی جد مادری خویش در آمده و شهرت می یابد .این ازدواج باعث پیدا شدن شبهه در ذهن غیر زرتشتی ها شد . آن را ازدواج با محارم نسبت دادند در صورتی که اصلا آمیزشی بین پدر و دختر به وجود نمی آید بلکه حاصل ازدواج دختر و شوهر که یک پسر می شد به نام پدر بزرگ مادری خود شهرت می یافت.
5.خودرای زن:
زن در دین زرتشت از آزادی کامل برخوردار بوده و کسی نمی توانسته مانع علایق وی شود و اگر دختر علاقه به ازدواج با پسری را داشته باشد و پدر وی با این ازدواج مخالفت کند وی میتواند بدون اجازه پدر و مادر خود ازدواج کند و در دفتر ثبت به نام خودرای زن ثبت میشده .اما دیگر دختر از والدین خود هیچ ارثی نمی برد.
باشد که باعث اگاهی شود و دیگر سخنی از ازدواج با محارم پیش نیاید.
نوشته میدوم ماه
این واژه در زبان لکی و گویش های لری خرم آبادی ، سمنانی ، سیستانی ، شوشتری ، بیذُوُی ، لاسگردی ، گیلانی ، خوری ، دلیجانی(برخی از مناطق آن) ، وارانی ، بیجگانی ، نشلجی ، قالهری ، میمه ای و کرمانی به گونه ی «اُو» ow یا aw تلفّظ می شود .
در دیگر گویش های ایرانی به قرار زیر گفته می شود :
بروجردی : اَو / راوری : اِو ew / محلاتی : اُ o / کهکیلویه و بویراحمدی : اُ ô / شهمیرزادی : او u / خراسانی : او ov / سرخه ای : آو âw / کردی کورمانجی : اَو av و کردی مهابادی : آو âw / گالشی : آو âv / لنگرودی آو / رشتی : آب âb / بلوچی : آپ âp / گویش پیشین نراق : اُو ov / مازندرانی : اُو ö / راجی دلیجان : اُوَِ ovae / .
همچنین در گویشهای کوهمره نودان ، جروق ، سرخی فارس ، تفرشی ، آشتیانی ، زرقانی و شیرازی واژه فارسی آب به گوه ی «اُو » به کار می رود؛ چنانکه شاعر شیرازی گوید :
هِی صبح شد و باز به امید تو شُو شد
هِی از چیش من اشک تو وِلُو شد
من لبدی مفلوک و تو بشکن با لُو بنداز
شِفِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد
«بیژن سمندر»
در اوستا «آپ» âp به معنی آب ، و «آپو» âpo به معنی آب ها ، و «اَوُخوارِنَ» avô xvarena به معنی آبخور، می باشد .
در زبان سومری «آ» A به معنی آب و aba به معنی دیایی می باشد .
در زبان سنسکریت «آپَس» âpas به معنی آب و âpa به معنی مقداری آب ، ذکر شده است .
«آب» در زبان پارسی باستان به گونه ی «آپی» âpi و در زبان پهلوی «آف» âf و در زبان سکایی به گونه ی «آپ» âp ذکر شده است.
واژه ی آب در زبان فرانسوی به گونه ی «او» eau ، در زبان افغانی «اُبَ» oba ، در تاجیکی کنونی «اُب» ob و در یغنابی به گونه «اُپ» op تلفّظ می گردد.
در زبان ایرلندی abha به معنی رود ، و در زبان مائوری زلاندنو «آو» awa به معنی دریا ، گفته می شود.
روستای معصوم آباد میربگ
معادله عجیب اما واقعی
تعداد برادراتو به علاوه 3 کن
حاصلو ضربدر 5 کن
حاصلو به علاوه 20 کن
حاصلو ضربدر 2 کن
حاصلو به علاوه 5 کن
حاصلو به علاوه تعداد خواهرات کن
حاصلو از 75 کم کن
یه عدد 2 رقمیه
سمت چپی(دهگان)= تعداد برادر
سمت راستی(یکان)= تعداد خواهر
سنگنبشتهٔ خشایارشا در نزدیکی دریاچه وان ترکیه، بر فراز صخرهای و در ارتفاع ۲۰ متری از سطح زمین و در نزدیکی یک قلعه واقع شدهاست. این کتیبه در اصل توسط داریوش بزرگ آمادهسازی شدهاست اما به دلائلی تکمیل نشده و خالی رها شدهاست، اما خشایار شاه پسر داریوش بزرگ، در دوران زمامداری خود آن را تکمیل کرده و به یادگار گذاشتهاست.این کتیبه ۲۷ سطر و ۳ ستون دارد و از چپ به راست و به سه زبان پارسی باستان، اکدی و عیلامی نوشته شدهاست. این کتیبه تنها کتیبهٔ هخامنشی است که در خارج از مرزهای کنونی ایران قرار دارد.
اهورا مزدا خداییست بزرگ، بزرگترین خدایان
که زمین را آفرید
که آسمان را آفرید
که مردم را آفرید
که شادی را برای مردم آفرید
که خشایارشا را شاه کرد
یگانه فرمانروای بسیاری
من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان
شاه مردمان بسیار
شاه در این زمین دور و پهناور
پسر داریوش شاه هخامنشی
گوید خشایارشا: داریوش شاه که پدرم بود، به خواست اهورامزدا بناهای زیبایی
ساخت و او دستور داد این کتیبه کنده شود.
اما نوشتهای در آن کنده نشد
پس از آن من دستور دادم این نوشته کنده شود.
باشد که اهورامزدا و خدایان دیگر مرا نگاه دارند، شهریاری مرا ، و آنچه که من
ساختهام .
منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل،شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.
پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان ،نوه کوروش، شاه بزرگ، ...، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ ، شاه انشان ... از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروائی اش را « ِبل »و « نبو » گرامی می دارند و [از طیب خاطر، و]با دل خوش پادشاهی او را خواهانند .
آنگاه که بدون جنگ و پیکار واردبابل شدم، همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل...
منشور کوروش کبیر با ترجمه به زبانهای
انگلیسی , فرانسوی , آلمانی , اسپانیائی , ایتالیائی وروسی
برای مشاهده کامل بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
مرا تنها
به قدر یک پنجره
به اندازه ی یک نگاه، باور کن!
تا از امتداد سبز باورت
قلب پنجره ... طپش امتداد را
آغاز کند!
استاد جهانگیر ریاضی«پنجره ها»
تصویر بالا دیپی(کتیبه) نوشته شده توسط شبنم پیری و شیما پیری و تصویر پایین مهتاب چواری در کنار دیپی نوشته شده خود می باشند
من تنها یک پنجره ام ...
یا ... پنجره ای تنها
که از آن نمی توان ...
تمام زیبایی ها را دید
اما می توان از آن ...
خانه ی مهربانی را دید
که در آن ، بسیار دلبستگی
و بیسار همراهی را
باور کرد ...
استاد جهانگیر ریاضی«پنجره ها»
هیچ کسی را می شناسم
در دوردستی بسیار نزدیک
حضورش ... فصل زیبایی ...
به وسعت بسیار کس
صدای اندیشیدنش ...
همچون طپش های انتظار
به بلندای امتداد یافتن ...
بر قامت لحظات
تبسمی آرام ... ساکت ...
اما بسیار نگاه ...
بسیار کلام ...
بسیار امید ...
هیچ کسی را می شناسم
واژه هایش نگاه ...
واژه هایش لبخند ...
واژه هایش امتداد ...
که بر طپش های عبور ...
بر غربتی آشنا ...
نگاشته می شود
و من برای هیچ کس ...
زیباترین واژه ها را ... می نگارم!
استاد جهانگیر ریاضی «پنجره ها»
گفتی : پاییز... گفتی: آغاز... گفتی : امتداد
و من گفتم:
خوشا پاییزی که با "تو" آغاز می شود
خوشا آغازی که با "تو" امتداد می شود
خوشا پاییز، خوشا آغاز، خوشا امتداد!
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
قرآن : نُپی(پند آموز)
ریاضی : مَزداهیک
علوم تجربی : دانش هستی
مطالعات اجتماعی : دانش شهروندی
جغرافیا : گیتاشناسی
تاریخ : ماهروز
مدنی : شهرنشینی
فیزیک : گیتیک
هندسه : اندازش
شنبه : کیوان شید
یک شنبه : مهر شید
دوشنبه : مه شید
سه شنبه : بهرام شید
چهارشنبه : تیرشید
پنج شنبه : اورمزد شید
جمعه : اَناهید شید
این اثر باستانی که از پل های زمان ساسانیان است در نزدیکی گرمابه در منطقه کاکاوند قرار دارد.
برای مشاهده متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
من از سرزمین کودکی ...
شاهزاده ای می آیم
که محبت و رنگ طلایی گندم زار را ...
خوب می فهمید
و در وصال دوست ...
آوای اهلی شدن را زمزمه می کرد
و طپش های انتظار را می سرود
من از دیار کودکی ...
شاهزاده ی سرزمین پنجره ها می آیم
که مهربانی دستانش ...
رهنمون قلب های ناآرام می گردید
و با گشودن پنجره ی عشق
سفر از اکنون ...
تا گندم زار طلایی فردا را ممکن می ساخت
من از سرزمین ...
شاهزاده ی کوچکی می آیم که با دستانی کوچک ...
مهربانی های بزرگ را بشارت می داد
استاد جهانگیر ریاضی «پنجره ها»
تعداد صفحات : 3